شعر صورتگر ماهر از قاآنی فارسی هشتم
شعر صورتگر ماهر از قاآنی فارسی هشتم
چون نپرسی کاین تماثیل از کجا آمد پدید؟ چون نجویی کاین تصاویر از کجا شد آشکار؟
تماثیل: جمع مکسّر تمثال تمثال: شکل و تصویر، مجسّمه
چرا از خودت نمیپرسی که این همه شکل و تصویر از کجا پیدا و پدیدار میشود؟
برق از شوقِ که میخندد بدینسان قاه قاه ابر از هجرِ که میگرید بدینسان زار زار؟
آرایه ی تضاد در :(شوق و هجر/ میخندد و میگرید/ قاه قاه و زار زار)
آرایه ی مراعات نظیر در:(ابر- برق / خنده – گریه)
آرایه ی تشخیص در: (برق قاه قاه میخندد / ابر زاز زاز میگرید)
برق آسمان از اشتیاق دیدار چه کسی این گونه قهقهه میزند و ابر از غم دوری چه کسی این گونه زاز میزند؟
کیست آن صورتگر ماهر که بی تقلیدِ غیر این همه صورت برد بر صفحه ی هستی به کار؟
صورتگر: نقاش صفحه ی هستی: ترکیب اضافی(اضافه ی تشبیهی) عالم هستی به صفحه ی نقاشی تشبیه شده است. بی تقلید غیر: بدون پیروی از دیگران ماهر: زبر دست، چیره دست